تو و من
تو آسمون من باش منم پرنده ی تو
تو ابر و باد و بارون بهار خنده ی تو
رودخونه ها چه کردن با این پل شکسته
رفتن و یادت اما تو قلب من نشسته
تو چشم اون که مونده دریا یه کوهه،سنگه
تو ذهن پاک شیشه اما سفر قشنگه
ستاره ها رو بشمار که فردا خیلی دیره
نذار که فکر بهار تو قلبامون بمیره
+ نوشته شده در پنجشنبه سیزدهم اسفند ۱۳۸۸ ساعت 10:36 توسط ش.یعقوبیBENIGNANT GIRL
|